در حالی که این اتفاق در دانشگاه های کشور ما به یک رسم مبدل شده و استادان بازنشسته به فراموشی سپرده می شوند. دانشگاه تهران در یکی از بخش هایی که به استادان گذشته تاکنونش اختصاص داده است، ستونی را فعال کرده برای زمان بازنشستگی و مرگ استادانش. بیشتر آن ها سال ها پس از بازنشستگی از این دنیا رفته اند. بخش بسیار غم انگیزی است اما واقعیتی به شمار می آید که نمی توان آن را کتمان کرد.
به دانشگاه تهران یا دانشگاه های دیگر که سری بزنیم در بیشتر مراسم ها و همایش ها، محال است استادان بازنشسته و پیشکسوت را نبینیم. استادان با پشت های خمیده و دست های چروکیده که گرد و غبار کلاس های درس از زمانی که با گچ روی تخته سیاه می نوشتند تا حالا که گچ ها جای خود را به ماژیک داده اند، روی چهره شان نشسته است. همه جوانی و روزهای تکرار نشدنی زندگی خود را دل در گرو دانشجویان، تحقیق و پژوهش قرار دادند و حالا باید سال های باقی مانده عمر خود را به هر صورتی که سرنوشت برای شان رقم می زند، بگذرانند.
در این گزارش تلاش کرده ایم با استادانی که در شرف بازنشستگی قرار دارند یا سال ها برای بازنشستگی فرصت دارند درخصوص آینده پس از خداحافظی با دانشگاه به گفت و گو بنشینیم.
با نان استادی زندگی نمی گذرد
دکتر ارسلان قربانی استاد دانشگاه خوارزمی یکی از استادانی است که به تازگی از فرصت نه ماهه مطالعاتی در آمریکا به کشور بازگشته است. او به خبرنگار ما می گوید: با نان استادی نمی توان روزهای پس از بازنشستگی را گذراند و باید فکری به حال خودش و در آمد پس از بازنشستگی داشته باشد. دکتر قربانی تاکید می کند که پس از بازنشستگی هم کار دانشگاه را ادامه می دهد چون برای این کار ساخته شده و شغل دیگری نمی تواند برگزیند.
عمرم به بازنشستگی قد نمی دهد!
دکتر فرهاد شایسته، استاد دانشگاه صنعتی شریف در گفت و گو با خبرنگار ما می گوید: من 31 سال در دانشگاه خدمت کرده ام و تا بازنشستگی قانونی ام هنوز 11 سال فاصله دارم و بعید می دانم تا آن زمان که بازنشسته می شوم، زنده بمانم.
دین را تبلیغ می کنم
حجت الاسلام رفیعی استاد دانشگاه که هنوز تا سن بازنشستگی فاصله دارد نوشتن مقاله و تالیف کتاب را که هم اکنون در کنار تدریس انجام می دهد به عنوان برنامه خود برای روزهای بازنشستگی پیش بینی کرده است.
این استاد دانشگاه البته تبلیغ دین را که یکی از وظایف اصلی خود می داند جزو اولویت های ش برای روزهای پس از خداحافظی با دانشگاه قرار داده است.
اتاق فکر تشکیل می دهم و سفر می روم
استادانی که در آستانه بازنشستگی قرار دارند برنامه های عمده خود را برای این روزها در نظر گرفته اند. آنقدر منظم که تصور می کنیم این برنامه ها از الان در حال انجام است. دکتر پرویز اسد زاده استاد دانشگاه آزاد اسلامی در این باره به خبرنگار ما می گوید: پس از بازنشستگی قصد دارم تمام فعالیت های کاری ام را در طول سال ها به صورت یک مجموعه در آورم. پس از این کار هم قطعاً به سفرهایی می روم که تاکنون فرصت آن را نداشته ام. بعد هم در اولین فرصت اتاق فکر و نظریه پردازی تشکیل می دهم چون در دانشگاه ها ایده های زیادی است که در این اتاق ها می تواند پر و بال بیابد.
به گفته این استاد دانشگاه، تالیف کتاب و مقاله از دیگر برنامه هایی است که او برای روزهای بازنشستگی خود متصور شده است.
فعالیت در شرکت دانش بنیان
استادانی هم هستند که در طی سال ها فعالیت علمی و عملی و پژوهشی حالا به نتیجه آن رسیده اند و وقتش است محصول خود را بپس از بازنشستگی برداشت کنند. یکی از این استادان دکتر حسن مسلمی نائینی استاد دانشگاه تربیت مدرس است. او درباره برنامه های خود پس از بازنشستگی به خبرنگار ما می گوید: با توجه به تاسیس شرکت دانش بنیان توسعه فناوری فلز پیشرو که حاصل 25 سال کار تحقیقاتی خود و دانشجویان است، ان شاءالله در این شرکت کارهای تحقیقاتی خود را ادامه خواهم داد. اگر امکان داشت مختصری نیز به کار آموزش در دانشگاه می پردازم.
کار علمی ام را ادامه می دهم به یک شرط
دکتر مهدی فدایی مهربانی استاد دانشگاه تهران در گفت و گو با خبرنگار ما در این زمینه پاسخ های متفاوت تر می دهد چرا که تنها چهار سال است به عنوان هیات علمی در این دانشگاه فعالیت می کند و هنوز وقت آن نرسیده به بازنشستگی فکر کند. اما پس از چهار سال تدریس به نتیجه ای رسیده که شاید بیشتر استادان مسن تر و حتی بازنشسته به آن رسیده اند.
دکتر مهربانی بر این باور است که پس از بازنشستگی به دنبال تدریس نمی رود چرا که تدریس واقعا مقوله ای فرسایشی است و بیشتر سعی می کند به دنبال تحقیق و پژوهش باشد تا اثری هم از آدمی به جا باقی بماند.
او در ادامه این گفت و گو می گوید: برخی استادان علمی تر هستند و عده ای دیگر تنها از پرستیژ استادی استفاده می کنند اما هر دو گروه تمایل دارند پس از بازنشستگی هم حضورشان حس شود و یادشان زنده باشد. بین این دو گروه، گروه نخست که علمی تر هستند پس از بازنشستگی در تلاش هستند که به تولید علم بپردازند چون این کار ماناتر است در مقابل تن به تدریس نمی دهند. در واقع دغدغه و اولویت این عده از استادان به دنبال یافتن راهی برای بقا است.
به گفته این استاد دانشگاه، عده دیگری هم هستند که از چند سال بعد از تدریس دیگر مطالعه و تحقیق را به کناری می گذارند و با افکار خود تدریس می کنند و مشخص نیست پس از بازنشستگی چه شرایطی برای خود ایجاد می کنند.
استاد راهنما شده ام
دکتر محمد پاینده استاد دانشگاه همدان در گفت و گو با خبرنگار ما می گوید که با موافقت دانشگاه و تمایل خودش پس از بازنشستگی تنها چند ساعت در دانشگاه حاضر می شود و وظیفه راهنمایی و مشاوره پایان نامه دانشجویان کارشناسی ارشد و گاه دکتری را بر عهده گرفته است.
دکتر پاینده تاکید دارد که در سایر روزها هم به مطالعه می پردازد و سعی می کند اوقاتش را با نوه هایش بگذراند.
به شیراز کوچ می کنم
دکتر شهرام اسماعیل زاده استاد دانشگاه بابل هم بر این باور است که پس از بازنشستگی خود و همسرش شهر شیراز را برای زندگی انتخاب می کند و کارهای تحقیقاتی و مطالعاتی را در صورت امکان از شیراز پیگیری می کند.
این گزارش تنها به بررسی چند نمونه کوچک از آینده استادان پس از بازنشستگی می پردازد ولی هستند استادانی که با شرایط بسیار سختی زندگی می کنند و شاید پس از بازنشستگی امکان تدریس یا هر گونه فعالیت علمی دیگری برای شان مقدور نباشد. هر چه باشد آن ها تا لحظه ای که در این دنیا حضور دارند استاد هستند و نام شان مقدس. همه ما می دانیم حقوق استادی به قدری ناچیز است که اکثر استادان از سر تواضع و خضوع درباره آن سخنی به میان نمی آورند و پس از رسیدن سن بازنشستگی هم دریافت این حقوق ها با مشکلاتی مواجه می شود و گاه صدای استادان را هم در می آورد. چه بهتر که مسوولان آموزش عالی در برنامه های خود بررسی به وضعیت استادان بازنشسته را هم روی میز کاری خود قرار دهند.
نظر شما